زندگینامه هوشنگ ابتهاج و ضرب المثل ایرانی

ساخت وبلاگ

هوشنگ ابتهاج اشعار هوشنگ ابتهاج شعر هوشنگ ابتهاجزندگینامه هوشنگ ابتهاج

 
امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی با تخلص (( ه. الف سایه )) در 6 اسفند ماه سال ۱۳۰۶ در شهر رشت پا به هستی نهاد تا جهان اشعار هوشنگ ابتهاج ار به گوش جان بشنود. ابتهاج نخستین فرزند فاطمه رفعت و میرزا آقا خان ابتهاج و یکی از 4 فرزند و تنها پسر خانواده بود.
پدر هوشنگ ابتهاج آقاخان ابتهاج از مردان معروف رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این رشت بود. هوشنگ ابتهاج شروع تحصیلات و ادامه‌ی تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در مدارس عنصری ،قاآنی ،لقمان و شاهپور در شهر رشت و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران سپری نمود. در سال 1318 با موسیقی و سرودن شعر آشنا شد. هوشنگ ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا گشت که ساکن رشت بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه ‌ای گشت که در آن روز ها سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران گردید، شعری با اشاره به همان روابط عاشقانه‌اش با گالیا سرود.
 

ضرب المثل های ایرانی داستان ضرب المثل هاضرب المثل های ایرانی + داستان ضرب المثل ایرانی

 
دعوا سر لحاف ملا بود
 
 در شبی از شب های سرد زمستان، ملا نصر الدین در رخت خوابش خوابيده بود كه ناگهان صداي سر و صدا از كوچه بلند شد. زن ملا به او گفت كه بيرون برود و و سر و گوشی آب دهد. ملا گفت : به ما چه ربطی دارد؟ بگير بخواب. زنش گفت : يعني چه كه به ما چه ربطی دارد؟ پس همسايگي به چه درد مي خورد.
غوغا ادامه پیدا مرد و ملا كه مي دانست بحث با زنش بی فایده است. با اکراه لحاف را روي خودش انداخت و به سمت كوچه رفت.
 مثل این که دزدي به خانه يكي از همسايه ها زده بوده است اما صاحب خانه متوجه شده بود و دزد نتوانسته بود كه چيزي بدزدد. دزد هم که در كوچه قايم شده بود چون كه ديد همسايه ها به خانه شان برگشتند و كوچه خلوت شده است ، چشمش به ملا و لحافش افتاد و با خود گفت كه از هيچي بهتر است پس  به سمت ملا دويد، لحافش را كشيد و با سرعت تمام دويد و در تاريكي شب گم شد.
وقتي ملا پیش همسرش برگشت. زنش از او پرسيد: چه خبری بود؟
ملا هم جواب داد : هيچي، دعوا سر لحاف من بود!!!
اين ضرب المثل ایرانی زیبا را وقتی استفاده مي کنند كه شخصی در دعوائي كه به او ربطی نداشته ضرر ديده يا در يك دعواي زرگری مالی را از دست داده است.
ضرب المثل های ایرانی (کوتاه)
ادب از که آموختی از بی ادبان : با مشاهده ی کار های ناپسند بی ادبان و دوری از آن کارها
آب در هاون کوبیدن : این ضرب المثل ایرانی کنایه از انجام کار بیهوده است.
آتیش بیار معرکه : این ضرب المثل ایرانی کنایه از دو به هم زنی میان دیگران است.
آش دهان سوزی نیست : کنایه از این که خیلی هم مورد پسند نیست.
آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته : این ضرب المثل ایرانی کنایه از این دارد که باید این کار را انجام دهی چه بخواهی چه نخواهی!!!
 
استخاره و فال قرآن...
ما را در سایت استخاره و فال قرآن دنبال می کنید

برچسب : ضرب المثل ایرانی,هوشنگ ابتهاج,اشعار هوشنگ ابتهاج,داستان ضرب المثل ها, نویسنده : استخاره estekhare2014 بازدید : 461 تاريخ : دوشنبه 17 فروردين 1394 ساعت: 15:20